فلاح تَفتی، محمدحسن (۲۷ مهر ۱۳۴۱-۱۵ بهمن ۱۳۶۵)، فرمانده محور شناسایی واحد اطلاعاتوعملیات تیپ مستقل پیادة ۱۸ الغدیر نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
او در محلة سیمتری جی در شهر تهران به دنیا آمد. خانوادهاش اصالتاً یزدی بودند. پدرش حسین، مغازهدار و مادرش صدیقه عَیوقی، خانهدار بود. آنها پنج فرزند داشتند: دو دختر و سه پسر، محمدحسن فرزند سوم خانواده بود (دهقانی تفتی؛ اداره ... ؛ فرهنگ ... ، ذیل نام).
محمدحسن از پنجسالگی به فراگیری قرآن پرداخت و تا قبل از ورود به دبستان یک جزء قرآن را حفظ کرده بود. او در هفتسالگی به مدرسه رفت و دورة ابتدایی را در مدرسة نفیسی شروع کرد. در حین تحصیل بهسبب برخی از مشکلات، تحصیل را ناتمام گذاشت و به مکانیکی مشغول شد (دهقانیان نصرآبادی، ص ۱۵۹).
در سالهای ۱۳۵۶ ش و ۱۳۵۷ ش، که مبارزات مردم ایران بر ضد حکومت پهلوی شدت گرفت، با حضور در تظاهرات و راهپیماییها به این مبارزات پیوست. او در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، در مراسم استقبال از امام خمینی (ره)، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، به همراه برادرش، علی حضور داشت. دامنة فعالیت مبارزاتی او با حضور در تسخیر لانة جاسوسی آمریکا در کنار دانشجویان پیرو خط امام در ۱۳ آبان ۱۳۵۸، گستردهتر شد (دهقانی تفتی).
محمدحسن در اردیبهشت ۱۳۵۹، به ستاد جنگهای نامنظم با فرماندهی مصطفی چمران (شهادت: ۳۱ خرداد ۱۳۶۰) پیوست و همراه با نیروهای آن ستاد در مبارزه علیه ضدانقلاب که غائلة کردستان را برپا کرده بودند، شرکت داشت (دهقانیان نصرآبادی، همانجا).
با آغاز جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران در شهریور ۱۳۵۹، به همراه این گروه به دشت آزادگان در غرب استان خوزستان رفت و با سمت آر.پی.جیزن و دیدهبان گروه تا خرداد ۱۳۶۰، به مقابله با نیروهای عراقی پرداخت. با شهادت مصطفی چمران و انحلال ستاد جنگهای نامنظم، محمدحسن به سپاه پاسداران پیوست (همانجا) و پس از عضویت در سپاه برای فراگیری آموزش نظامی عمومی و دورة تخصصی موشکانداز دراگون و تفنگ ۱۰۶ میلیمتری، به پادگان محمد رسولالله(ص) تهران فرستاده شد (نیکروش؛ فرهنگدوست). در ۱۲ فروردین ۱۳۶۱، با اشرف دهقانی تفتی، دختر خالهاش، ازدواج کرد (دهقانی تفتی). دو ماه پس از ازدواج در اردیبهشت همان سال از طرف سپاه تهران به پیرانشهر اعزام شد و مسئولیت مهماترسانی نیروها را بر عهده گرفت. وی از مرداد ۱۳۶۱، به مدت چهارده ماه معاون انتظامات سپاه منطقة ۷ تهران بود (نیکروش؛ فرهنگدوست).
در مهر ۱۳۶۲ با تشکیل تیپ مستقل پیادة ۱۸ الغدیر*، بیدرنگ به این تیپ پیوست و در گردان ادوات و ضدزره، مسئولیت آتشبار خمپارة ۱۲۰ میلیمتری به او واگذار شد. مدتی بعد به واحد اطلاعاتوعملیات* تیپ ۱۸ الغدیر رفت. او در دی ۱۳۶۲، از تهران به شهر یزد* مهاجرت کرد و تا آخر همان سال پاسبخش زندان ارشاد یزد بود (نیکروش).
سپس برای حضور در عملیات بدر (20 اسفند ۱۳۶۳)، در جبهۀ جنوبی، تالاب هورالهویزه (هورالعظیم، غرب دشت آزادگان) با هدف قطع جادة بصره ـ العمارة عراق و تهدید بصره از شمال، به خوزستان رفت و با سمت دیدهبان گردان ادوات* از تیپ ۱۸ الغدیر در این عملیات شرکت کرد که در حین عملیات دچار موجگرفتگی شدید و برای مداوا به بیمارستانی در اراک اعزام شد؛ سپس برای ادامۀ درمان به یزد آمد. شدت بیماری او چنان بود که پزشک متخصص اعصاب و روان، وی را تا یک سال از حضور در مناطق جنگی منع کرد («خاطرات ... »، ص ۸؛ بنیاد ... ). پس از بهبودی در خرداد ۱۳۶۴، به مدت سه ماه برای حفاظت از بیت امام خمینی (ره) به تهران رفت؛ پسازآن به پایگاه بسیج تفت بازگشت و مدتی مسئول تبلیغات و سپس مسئول واحد سمعی بصری سپاه آنجا شد (نیکروش؛ سپاه ... ، گواهی مسئولیت).
فلاح تفتی در اوایل آبان همان سال به جبهه بازگشت و در تک پشتیبانی عملیات والفجر ۸ (20 بهمن ۱۳۶۴) در جزایر امالرصاص و امالبابی (هر دو از جزایر اروندرود و جزو خاک عراق) که برای پشتیبانی از عملیات والفجر ۸ اجرا شد، شرکت کرد، در جریان این عملیات دوباره مجروح و در بیمارستان شهید بقایی اهواز بستری شد. پس از بهبودی در اردیبهشت ۱۳۶۵ به واحد اطلاعاتوعملیات تیپ منتقل و فرمانده محور شناسایی شد. پس مدتی در عملیات کربلای ۵ (19 دی ۱۳۶۵)، در جبهۀ جنوبی، منطقۀ شلمچه و با هدف تصرف آن منطقه و پیشروی بهسوی بصره، شرکت کرد (دهقانی تفتی؛ دهقانیان نصرآبادی، ص ۱۵۹؛ نیکروش؛ فلاح تفتی، محمد).
سرانجام هنگام مقابله با پاتکهای دشمن در منطقة شلمچه، غرب نهر جاسم نزدیک جزیرة صالحیه، براثر اصابت ترکش دست راستش قطع شد و در نتیجة جراحات شدیدی که به بدنش واردشده بود، به شهادت رسید. پیکرش پس از تشییع در گلزار شهدای محسن خان تفت به خاک سپرده شد (همانجاها؛ سپاه، گواهی شهادت).
شهید محمدحسن فلاح تفتی فردی مهربان، صبور و باگذشت بود. همیشه به یاری پدر و مادرش میشتابید. با مردم بسیار خوشبرخورد بود و اهل محل او را بسیار دوست میداشتند. به همسر و فرزندانش توجه زیادی نشان میداد، در کارهای خانه کمک میکرد و اوقاتی را به بازی با بچههایش اختصاص داده بود. به مطالعه علاقه داشت. پیش سلام بودن از خصوصیات بارزش بود (همو؛ دهقانی تفتی).
در قسمتی از وصیتنامة شهید آمده است: «هر چه شما کردید امام را تنها مگذارید که کلامش کلام امام زمان است. در مقابل کمبودها و مشکلات صبر کنید. اموری که در ظاهر بد است، میتواند برای انسان مفید و سازنده باشد» (بش).
از شهید دو دختر به نامهای فاطمه و آتنا باقیمانده است. فاطمه مدرک کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی دارد و مشاور ادارة آموزشوپرورش تفت است. آتنا نیز دارای کارشناسی ارشد مدیریت مالی و در دارالقرآن سیدالشهدای تفت مربی آموزشی است (دهقانی تفتی؛ فلاح تفتی، فاطمه).
محمدحسن دو برادر به نامهای علی و محمد داشت. محمد زادۀ ۱۳۳۵ ش و جانباز جنگ تحمیلی و اکنون در بیمارستان نیایش تهران (آسایشگاه جانبازان سعادتآباد سابق) تحت درمان است. علی نیز زادۀ ۱۳۳۸ ش، بود و در جریان جنگ تحمیلی همراه با مصطفی چمران در عملیات چریکی دشت آزادگان حضور داشت و بعد از شهادت چمران مانند محمدحسن به عضویت سپاه درآمد. پس از مدتها حضور در جبهه سرانجام در اسفند ۱۳۶۲، در جریان عملیات خیبر در تالاب هورالهویزه در جنوب شرقی عراق به شهادت رسید. پیکر او در بهشتزهرا در تهران به خاک سپرده شد (فلاح تفتی، حسین؛ فلاح تفتی، محمد).
برای گرامیداشت یاد شهیدان فلاح تفتی، تقاطعی در تهران به نام برادران شهید فلاح تفتی نامیده شده است (نیکروش).
مآخذ: ادارۀ ثبتاحوال شهرستان تهران، شناسنامه، سند مورخ ۱۲ آبان ۱۳۴۱، سند بش، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان یزد؛ بنیاد شهید انقلاب اسلامی استان یزد، گواهی پزشک، سند بیتا، سند بش، موجود در همانجا؛ دهقانیان نصرآبادی، کاظم، بزرگان جاوید (زندگینامة ۲۰۰ شهید استان تفت)، یزد: ریحانبببالرسول، ۱۳۸۲ ش؛ دهقانی تفتی، اشرف (همسر شهید)، مصاحبه با مؤلف، ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۹؛ «خاطرات شهید دیدهبان» و «آن روز که دشمن حرمت خانهمان را شکست»، روزنامة جمهوری اسلامی، ۲۳ مرداد ۱۳۶۵، شم ۲۶۷۰؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان یزد، گواهی مسئولیت، سند بیتا، سند بش، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان یزد؛ همان، گواهی شهادت، سند مورخ ۱۳۶۵ ش، سند بش، موجود در همانجا؛ فرهنگ اعلام شهدا: استان یزد، به کوشش مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران: شاهد، ۱۳۹۵ ش؛ فرهنگدوست، محمدمهدی (فرمانده گردان محمد رسولالله(ص)/ حضرت رسول(ص) تیپ مستقل پیادة ۱۸ الغدیر)، مصاحبه با مؤلف، ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۹؛ فلاح تفتی، حسین (پدر شهید)، مصاحبه با همو، ۸ تیر ۱۳۹۹؛ فلاح تفتی، فاطمه (دختر شهید)، مصاحبه با همو، ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹؛ فلاح تفتی، محمد (برادر شهید)، مصاحبه با همو، ۲۷ اردیبهشت و ۷ تیر ۱۳۹۹؛ فلاح تفتی، محمدحسن، وصیتنامه، سند مورخ ۱۳۶۵ ش، سند بش، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان یزد؛ نیکروش، مرتضی (همرزم شهید)، مصاحبه با مؤلف، ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹.
/ سید علی قاضی دزفولی/